انتخابات روسیه؛ پوتین، مردی برای تمام فصول
تاریخ انتشار: ۲۸ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۹۷۹۸۶۴
همانطور که انتظار میرفت ولادیمیر پوتین برای پنجمین بار در انتخابات ریاست جمهوری در روسیه، پیروز قاطع انتخابات اعلام شد. براساس نتایج اعلام شده رسمی از سوی کمیسیون برگزار کننده انتخابات، ۹۹٫۷۲% آراء کسانی که طی سه روز در انتخابات ریاست جمهوری روسیه از روز جمعه ۲۵ اسفند تا ۲۷ اسفند شرکت کردند ۸۷٫۳۰ % به ولادیمیر پوتین (نامزد مستقل به صورت رسمی اما در واقع حمایت شده از سوی حزب “روسیه واحد” ) رای دادند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
میزان آراء برای کاندیداهای رقیب پوتین تقریبا همان ترتیبی را دارند که تعداد کرسیهای احزاب در مجلس دومای روسیه از آن برخوردار هستند. با این تفاوت که کاندیدای جبهه ائتلافی تحت عنوان مردم جدید توانست از کاندیدای حزب لیبرال دموکرات که سومین حزب در پارلمان روسیه است، چند صدم درصد بیشتر رای بیاورد.
در باره تحلیل نتایج انتخابات ریاست جمهوری ابتدا باید به یک پرسش اساسی پاسخ داد و آن اینکه به چه دلیل طی حدود ۲۴ سال گذشته تنها پوتین در همه فصلهای انتخابات ریاست جمهوری بجز چهار سالی که مسئولیت نخست وزیری را (۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸) برعهده داشت، تنها مرد میدان بوده و اکثر مردم روسیه به او اعتماد میکنند؟
پرسش مهم دیگر اینکه با توجه به مشارکت نسبتا بالای مردم در انتخابات که بیش از ۷۴ درصد از در ۱۱۳ میلیون و ۵۷۴ هزار و ۵۵۰ نفری که میتوانستند در انتخابات شرکت کنند، به پای صندوقهای رای آمدند یعنی ۷۴ میلیون و ۶۴۰ هزار نفر رای خود را به صندوقها ریختند که از میان آنها بیش از ۸۴ درصد به پوتین رای دادند. آیا همه یا اغلب آنها از سیاستهای پوتین در قبال حمله به اوکراین و اشغال چهار استان شرقی این کشور حمایت میکنند؟ در پاسخ به این دو پرسش مهم باید به چند موضوع مبنایی برای تحلیل نتایج انتخابات روسیه توجه داشته باشیم:
۱-در تاریخ روسیه همیشه فرد نقش کلیدی در رهبری این کشور داشته است چه در دوران حاکمیت تزارها و چه در دوران حکومت ۷۲ ساله بلشویکها و چه در دوران روسیه جدید طی ۳۲ سال گذشته همیشه یک فرد با پشتیبانی احزاب و ساختار اولیگارشی حاکم بر روسیه حکومت را رهبری کرده است.
۲- با آنکه نظام سیاسی روسیه فدراتیو است، اما همه چیز در مسکو تعیین شده و میشود و بنابراین اقتدارگرایی روسی وحدت کشور را از مرکز هدایت و حفظ میکند و با ترتیبات اجرایی پیچیدهای که بین نهادهای چهارگانه در روسیه یعنی دیوان سالاران دولتی با همکاری ارتش و سرویس امنیت فدرال و نهاد کلیسای ارتدوکس توانستهاند نوعی دموکراسی مدیریت شده را در روسیه به پیش برند.
۳- پوتین در سالهای حاکمیت خود در عمل اجازه نداده است هیچ رقیب جدی در مقابل او مطرح شود او با استفاده از ظرفیت یاران خود که از دوران سنت پیترزبورگ با او همراه بودند، تیم منسجمی را تشکیل داده است که از لحاظ سیاسی در قالب حزب مقتدر “روسیه واحد” فعالیت میکنند و از لحاظ اقتصادی در تمام ارگانها و شرکتهای بزرگ تولید کننده نفت و گاز و اسلحه و صنایع هستهای زمام امور را در دست دارند و پشتیبانی قوی در رسانههای روسیه اعم از رادیو و تلویزیون و روزنامهها و شبکههای اجتماعی به وجود آوردهاند.
۴- حذف رقبای اصلی که میتوانستد در این انتخابات نقش رقیب را داشته باشند، با روشهایی که در ظاهر کاملا قانونی است، اما در عمل با هدف آماده سازی همه چیز برای انتخاب مجدد پوتین برای شش سال دیگر (در صورت رخ ندادن یک اتفاق غیرمنتظره) تا سال ۲۰۳۰ صورت گرفته است.
ارزیابی جایگاه مخالفان پوتینبرای اکثر مردم روسیه فردی که بتواند اقتدار امپراتوری روسیه تزاری و دوران شکوفایی ابرقدرتی شوروی را برای روسیه احیاء کند در وجود پوتین خلاصه شده است و به نظر میرسد برای اغلب آنها چندان اهمیتی ندارد که پوتین رقیبهای خود را به اشکال مختلف حذف میکند. حذف بوریس نمتسوف، سیاستمدار لیبرال در سال ۲۰۱۵ که در خارج از کرملین کشته شد. یا ولادیمیر کارا مورزا، فعال سیاسی که از زمان آغاز جنگ در اوکراین زندانی است و الکسی ناوالنی رهبر مخالفان که در سن ۴۷ سالگی در قطب شمال روسیه درگذشت، هیچکدام جایگاهی را که بتوانند نظر اکثریت مردم روسیه جلب کنند، نداشتند. با آنکه هیچگاه فرصت رقابت با پوتین را پیدا نکردند اما حتی اگر هم چنین فرصتی داشتند، بعید به نظر میرسد میتوانستند رای کافی برای ریاست جمهوری بدست آورند. حتی یک رقیب ترسو، مانند بوریس نادژدین، بدون سابقه شورش علیه قدرت پوتین، هم تحمل نشد. بطوریکه در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، به نادژدین حتی کوتاهترین فرصت برای نامزدی مخالف پوتین داده نشد. هنگامی که در مبارزات انتخاباتی نادژدین به طور غیرمنتظرهای دهها هزار نفر را تشویق کرد تا نامزدی او را امضا کنند (زیرا براساس قانون انتخابات روسیه باید حداقل ۳۰۰ هزار رای از سراسر روسیه بدست میآورد تا بتواند به عنوان کاندیدای مستقل در انتخابات شرکت کند.) او احساسات ضد جنگ را برانگیخت، اما در ادامه نادژدین به دلیل نداشتن شرایط از سوی کمیسیون انتخاباتی از رقابت حذف شد. اما حتی اگر او تائید صلاحیت هم میشد بازهم نمیتوانست آراء لازم را بدست آورد.
در اینجا پرسش دیگری مطرح میشود که وقتی پوتین میداند رقبای جدی ندارد چرا اجازه نمیدهد حتی امثال نادژدین با او رقابت کنند. به نظر میرسد امروزه نهادهای روسی نمیتوانند به عنوان وسیلهای برای زیر سوال بردن سیاست رسمی عمل کنند. از آنها انتظار میرود که تعهد خود را به تلاشهای جنگی نشان دهند. هرگونه ابراز مخالفت با توجه به جنگ روسیه در اوکراین جرم انگاری شده است. اکنون بسیاری از روسها گزارههای زیر را بهعنوان حقایق اعتقادی میپذیرند: پوتین در حال انجام یک جنگ ضروری است، پوتین تنها کسی است که میتواند روسیه مقتدر را رهبری کند. بنابراین فردی مانند نادژدین که میخواهد اصل جنگ را زیر سئوال ببرد نمی تواند نامزد ریاست جمهوری شود. این اقدام یک نوع تابو شکنی برای سیاست امروز روسیه در قبال رودرویی با اوکراین و متحدان آن کشور در غرب تلقی میشود.
آینده پیش رو برای روسیه و پوتینباید پذیرفت حداقل تا سال ۲۰۳۰ اگر مشکلی برای سلامتی پوتین پیش نیاید وی بدون هیچ رقیب جدی آینده سیاسی روسیه را تعیین میکند. او اکنون با اقتدار بیشتر نسبت به گذشته با پشتیبانی میزان آرا حمایت کننده و کسانی که به هر دلیل در انتخابات شرکت کردند، سیاست رودرویی با آمریکا و متحدانش در اروپا را پیش میبرد و اوکراین به صحنه تعیین کنندهای برای سرنوشت آینده پوتین و حتی روسیه در عرصه جهانی تبدیل شده است .
باید پذیرفت جنگ جاری پوتین در اوکراین به طور قابل توجهی سیاست و جامعه روسیه را نظامی کرده است. در سرتاسر روسیه، بیلبوردها و پوسترها سربازی را پر زرق و برق نشان میدهد. رسانههای دولتی اوکراین را به عنوان دست نشانده « کشورهای غربی» معرفی میکنند تا روسیه را مجبور به جنگ تدافعی در اوکراین معرفی کنند. پوتین به عنوان فرمانده کل قوا به عنوان فردی بی بدیل، استراتژیست و دیپلماتی برجسته تبلیغ میشود که میتواند روسیه را بر روی شانههای خود حمل کند. رسانههای روسیه به مردم القاء میکنند این تنها پوتین است که تامین کننده نظمی است که کشور را در مقابل آمریکا و متحدانش به پیروزی خواهد رساند. حتی برای کسانی که در روسیه مخالف جنگ هستند و آرزوی صلح دارند، بسیاری بر این باورند که فقط پوتین میتواند صلح را به ارمغان بیاورد. بدون شک جنگ روسیه در اوکراین با وجود همه مشکلاتی که برای اقتصاد روسیه و امنیت به وجود آورده است، چهره پوتین را به عنوان مدافع منافع ملی روسیه تقویت کرده است. پوتین آینده سیاسی خود و روسیه را در گروی پیروزی در این جنگ میداند. بنابراین میتوان انتظار داشت او یا در اوکراین پیروز میشود و یا مجبور به کناره گیری از قدرت میشود. سناریوی که هیچ شانس تحقق ندارد.
در این میان میتوان این سناریو را در نظر گرفت که پوتین مفهوم پیروزی در جنگ اوکراین را متناسب با شرایط سختی که در شش سال آینده دارد، تغییر دهد. در این صورت شاید بتوان پذیرفت پوتین بدون آنکه از قدرت کنار برود به شکل آبرومند به جنگ در اوکراین پایان دهد و شکل جدیدی از مناسبات با آمریکا و اتحادیه اروپایی را برای خود تعریف و بازسازی کند. طرحی که در مصاحبه اخیر پوتین با یک شبکه اجتماعی پرطرفدار آمریکایی مطرح شد، اما از سوی غرب جدی گرفته نشد.
نظامی کردن جامعه روسیه میتواند انتخابی باشد. این بدان معنا نیست که همه باید مشتاقانه از جنگ حمایت کنند یا در آن شرکت کنند. کرملین میداند که تلاشهای جنگی را نیز میتوان نادیده گرفت یا از ذهن دور کرد. این شکل از نظامی سازی تکه تکه ویژگی مشخص پوتینیسم دوران جنگ است که فقط به صورت اپیزودیک اورولی است.
کرملین از طریق زیرساختهای رسانهای خود، مدعی است که روسیه در میدان جنگ دست برتر را به دست آورده است. در خارج از غرب تحت رهبری ایالات متحده، افکار عمومی نسبت به موضع روسیه همدلی بیشتری دارند. و اینکه اقتصاد روسیه در وضعیت خوبی قرار دارد، نقطه ای که با بیکاری پایین و افزایش دستمزدها تقویت شده است. از دید مخاطبان داخلی خود، پوتین آزمون مهمی را پشت سر گذاشته است: او در مقابل غرب ایستاده است، انتقادات، تحریمها و کمکهای نظامی آن به اوکراین را به چالش کشیده است. این پیش بینی مستلزم آن است که مسکو پیروزیهای خود را در میدان جنگ تحکیم کند. زیرا اگر ارتش روسیه در میدان جنگ شکست بخورد، شایستگی پوتین در داخل کشور زیر سوال میرود.
بطور کلی میتوان گفت نتایج انتخابات روسیه نشان میدهد که حداقل بخش عمدهای از مردم این کشور خطرات ناشی از مقابله با ناتو و درگیر شدن در بحرانی فراگیر را پذیرفتهاند چرا که امید به بازگشت اقتدار روسیه در صحنه بین المللی دارند. کشوری که بالقوه زمینههای قدرت جهانی را دارد اما نمیخواهد بپذیرد که فعلا در سطح یک قدرت منطقهای عمل میکند.
روسیه برای آنکه بتواند خود را در برابر غرب به اثبات برساند به کمک چین، هند، ایران و سایر کشورهای تاثیرگذار در آفریقا مانند مصر و آفریقای جنوبی و در آمریکای لاتین مانند برزیل، آرژانتین و ونزوئلا نیاز مبرم دارد، اما این کشورها هیچکدام حاضر نیستند برای موفقیت روسیه در تبدیل شدن به یک قدرت جهانی، هزینه درگیر شدن با آمریکا و متحدانش را بپذیرند. زیرا آنها به خوبی میدانند که سیاست بینالمللی روسیه موسوم به چند جانبهگرایی با محوریت سازمان ملل در قالب ” همه باهم” وقتی به مناطق پیرامونی روسیه در شرق اروپا، قفقازجنوبی، آسیای مرکزی و شرق دور میرسد تحقق پذیر نیست.
به نظر میرسد روسیه باید کم کم بپذیرد که دوران جنگ سرد به پایان رسیده است و در جهان جدید میتواند اقتدار خود را به جای جستجو در صحنههای جنگ گرم اوکراین در صحنههای قدرت نوین با مولفههایی نظیر تولید هوش مصنوعی، فناوری نوین، اقتصاد پیش رو و صدور فرهنگ انسانی، دنبال کند.
منبع: موسسه مطالعات و اوراسیا
حسن بهشتی پور؛ پژوهشگر ارشد مسائل بینالمللی
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: پوتین: برای آزادی کل جهان می جنگیم پوتین: روسیه همیشه طرفدار مذاکره با اوکراین بوده استمنبع: عصر ایران
کلیدواژه: روسیه ولادیمیر پوتین انتخابات ریاست جمهوری انتخابات روسیه نظر می رسد کاندیدای حزب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۷۹۸۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اعتراف آمریکا به دست نداشتن پوتین در مرگ ناوالنی
وال استریت ژورنال گزارش داد سازمان های اطلاعاتی آمریکا معتقدند ولادیمیر پوتین دستور مرگ الکسی ناوالنی را صادر نکرده است. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، وال استریت ژورنال گزارش داد سازمان های اطلاعاتی آمریکا فاش کردند که احتمالا ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه، دستور مرگ الکسی ناوالنی منتقد سرشناس مسکو را در زندانی در نزدیکی قطب شمال صادر نکرده است.
براساس این گزارش، الکسی ناوالنی که در زمان مرگ 47 ساله بود، اصلی ترین منتقد سرشناس ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه بود که در ماه فوریه در زندانی در نزدیکی قطب شمال جان باخت. بسیاری از دشمنان و مخالفان پوتین وی را متهم به صدور دستور مرگ برای ناوالنی کرده و ادعا کردند که برای اثبات این اتهام مدرک می آورند.
در همین حال کاخ کرملین هر گونه دست داشتن در این ماجرا را رد کرد. ماه گذشته، پوتین درگذشت ناوالنی را ناراحت کننده خواند و گفت: آماده بوده است تا این زندانی سیاسی محبوس را به زندانی در غرب منتقل کند و در ازای آن ناوالنی هیچ وقت دیگر به روسیه بازنگردد. دوستان ناوالنی نیز اظهار کردند که چنین مذاکراتی در حال انجام بوده است.
وال استریت ژورنال با اشاره به منبعی آگاه که خواست نامش فاش نشود در گزارش امروز خود افزود: نهادهای اطلاعاتی آمریکا به این نتیجه رسیدهاند که پوتین احتمالا دستور مرگ ناوالنی را صادر نکرده است.
در این گزارش آمده است واشنگتن به طور کلی رئیس جمهور روسیه را برای مرگ ناوالنی تبرئه نمی کند با این حال، این سیاستمدار مخالف سال ها مورد هجوم مقامات روسیه قرار گرفته و برای اتهاماتی به زندان افتاده که به اعتقاد غرب تنها انگیزه سیاسی دارد و در سال 2020 نیز با نوعی عامل اعصاب، مسموم شده بود.
با این حال کرملین در سال 2020 نیز اتهام دست داشتن در مسموم شدن ناوالنی را رد کرده بود.
دیمیتری پسکوف سخنگوی کرملین امروز درباره این گزارش گفت: گزارش وال استریت ژورنال را مشاهده کرده است، گزارشی که حاوی حدس و گمان های توخالی است.
وی تصریح کرد من این مطلب را دیدم، من نمی توانم بگویم مطلب با کیفیتی است که توجه را جلب می کند.
با این حال رویترز با اشاره به منابعی آگاه در این باره گفت: این یافته، به طور گستردهای مورد پذیرش جوامع اطلاعاتی آمریکا قرار گرفته و توسط نهادهای مختلفی از جمله، آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا، دفتر مدیر اطلاعات ملی و واحد اطلاعاتی وزارت امور خارجه به اشتراک گذاشته شده است.
در این گزارش با استناد به برخی منابع آمده است: ارزیابی ایالات متحده براساس مجموعه اطلاعاتی از جمله برخی اطلاعات طبقه بندی شده و تحلیل حقایق عمومی از جمله زمان مرگ ناوالنی و چگونگی تاثیر آن بر انتخاب دوباره پوتین به سمت ریاست جمهوری در ماه مارس بوده است.
در همین حال لئونید ولکوو مشاور ارشد ناوالنی، گزارش نهادهای اطلاعاتی آمریکا را ساده لوحانه و مسخره خواند.
«الکسی ناوالنی»، مخالف غربگرای دولت روسیه و یکی از مهمترین مخالفان «ولادیمیر پوتین»، رئیسجمهور روسیه در یک دهه اخیر، 16 فوریه/27 بهمن در زندانی در «مدار شمالگان» فوت کرد.
برخی گزارشهای تأییدنشده حاکی است که به مادر این مخالف روسیه گفته شده که او بر اثر «سندروم مرگ ناگهانی» جانش را از دست داده است. این سندروم به مرگ ناگهانی بر اثر حمله قلبی اطلاق میشود.
مرگ این فعال روس اوایل روز 16 فوریه توسط سرویس فدرال مجازات روسیه در منطقه خودمختار یامالو ـ ننتسکو گزارش شد. مشخص شد که وی پس از پیادهروی احساس ناراحتی کرد و تقریباً بلافاصله از هوش رفت. کادر درمانی زندان بلافاصله در محل حاضر شدند و یک آمبولانس نیز فراخوانده شداما در نهایت پزشکان مرگ او را تایید کردند.
رسانهها و مقامهای غربی اما مدعی شدهاند که ناوالنی «کشته شده» اما جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا گفت که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه را بابت مرگ ناوالنی مقصر میداند. سخنگوی کرملین چنین اظهاراتی را با توجه به مشخص نشدن نتیجه تحقیقات «احمقانه» توصیف کرد.
در همین حال دونالد ترامپ در اظهارنظر خود درباره مرگ الکسی ناوالنی ، هیچ تقصیری را متوجه پوتین ندانست و در پستی در شبکه اجتماعی تروث سوشیال سرانجام سکوت خود درباره مرگ ناوالنی را شکست و گفت: پوتین را برای مرگ این مخالف سرزنش نمیکند.
ترامپ با مرتبط کردن مرگ ناوالنی با مشکلات حقوقی خود افزود: مرگ ناگهانی الکسی ناوالنی، من را بیشتر و بیشتر از آنچه که در کشور ما رخ می دهد، آگاه کرد.
روز بعد جو بایدن در مصاحبه با شبکه فاکس نیوز، با انتقاد از واکنش دونالد ترامپ نسبت به مرگ الکسی ناوالنی، مخالف سرشناس دولت روسیه، اظهار کرد چرا او همیشه آمریکا را مقصر می داند.
ترامپ: پوتین در مرگ ناوالنی تقصیری نداردمقام روس: دخالت ناتو در اوکراین بسیار خطرناک است/ مرگ ناوالنی طبیعی بودانتهای پیام/